گفتگوهای تنهایی

ساخت وبلاگ

زن و. شوهر جوانی سوار بر موتور سیکلت در دل شب میراندند . آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند . زن جوان : یواشتر برو من میترسم . مرد جوان : نه , اینجوری خیلی بهتره ! زن : خواهش می کنم , من خیلی میترسم . مرد : خوب , اول باید بگی دوست دارم . زن : دوست دارم , حالا میشه یواشتر برونی ؟ مرد : باشه , به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا برداری و روی سره خودت بگذاری , آخه نمیتونم راحت برونم , اذیتم میکنه . روز بعد روزنامه ها نوشتند : برخورد یک موتور سیکلت با ساختمانی حادثه آفرید ! در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد , یکی از سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت . مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود . پس بدون اینکه همسرش بداند , با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند .

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : شریعتی,گفتگوهای تنهایی,علی صولتی,ali18300, نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 523 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 20:49

شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن‌ را داشتند که ـ وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم، صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ می‌گرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : شهادت,شریعتی,گفتگوهای تنهایی,علی صولتی,ali18300, نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 515 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 20:51


هر کس بد ما به خلق گوید

ما صورت او نمی خراشیم

ما خوبی او به خلق گوییم

تا هر دو دروغ گفته باشیم!

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : بدگویی,شریعتی,گفتگوهای تنهایی,علی صولتی,ali18300, نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 502 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 20:55



خداوندا اگر روزی بشر گردی/ ز حال ما خبر گردی/ پشیمان می شوی از قصه خلقت/ از این بودن از این بدعت/ خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است/ چه زجری می کشد آنکس/ که انسان است و از احساس سرشار است.

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : انسان,شریعتی,گفتگوهای تنهایی,علی صولتی,ali18300, نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 531 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 20:56

بی تو من ، زندگی را ، شوق را، بودن را عشق را ، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم

بی تو ، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین ، در سکوت این آسمان ، در تنهایی این بی کسی ، نگهبان سکوتم ، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی ،سالک راه فراموشی ها ، باغ پژمرده ی پامال زمستانم

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : بی تو,شریعتی,گفتگوهای تنهایی,علی صولتی,ali18300, نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 549 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 20:57

اکنون کارم سفر است ،

مسافری تنهایم

که در زیر کوله باری سنگین ، پشتم خم شده

و استخوان هایم به درد آمده است.

و می روم و راه طولانی لحظه ها

در پیش رویم تا افق کشیده شده است.

و از هر منزلی تا منزل دور دست دیگر ، لحظه ای است.

و این چنین من باید صدهزار ، میلیون ها لحظه را طی کنم.

تا برسم به یک روز

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 498 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:56

حرف ها بر سر دلم عقده کرده است

شش روز است نگذاشته اند حرف بزنم/می خواهم گوشه ای بنشینم و کمی تنها باشم

حرف بزنم ، بنویسم ، بگویم .

انگشت هایم خمیازه می کشند / باید بنویسم

این حرف ها را نمی شود تحمل کرد/ بیش تر از این در دل نگه داشت ،

ورم می کند و رنجم می دهد.

می روم...... کجا بروم ؟ 

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 451 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:54

ترجیح می دهم با کفش هایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم  

تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 530 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:45

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم/وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد/من او را دوست داشتم.

وقتی او تمام کرد

من شروع کردم/وقتی او تمام شد

من آغاز شدم.

و چه سخت است/ تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است،

مثل تنها مردن

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 506 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:43

در بیکرانه زندگی دو چیز است که افسونم می کند

آبی آسمان که می بینم و میدانم که نیست

و

خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 481 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:40

وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدایا یک دوچرخه به من بده ,بعد فهمیدم که اینطور فایده ندارد.

پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش...

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 457 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:36

قرآن !من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن !من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

.

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 494 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:33

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی
دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 522 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت: 4:24

من از هیچ کس گله ای ندارم. اگر کسی جانم را از من بگیرد، قلبم را از حلقومم بیرون آورد و دور بریزد، تمام عمر آزارم دهد، آتشم بزند، هر کاری کند، صبر می کنم. از او ناراضی نخواهم بود. او را بد نخواهم دانست. به او بد نخواهم گفت. می دانم که انسان ها، دل ها، اندیشه ها و زندگی ها همه بازیچه دست تقدیرند....

 

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 487 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت: 3:54

رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم تا دوست را به ياري

نخوانيم،

براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند.

طعم توفيق را مي چشاند.

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن

و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن

در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است.

در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند ياد "تنهايي" را در

سرت زنده ميكند .

"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است .

" تنها" بودن ، بودني به نيمه است

و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم.

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 461 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 18:19



و ما در گوشه ای از شب

همچنان به گفتگوی دست ها گوش فرا داده ایم و ساکتیم.

و در چشم های هم یکدیگر را می خوانیم.

یکدیگر را می بخشیم

و من همه ی دنیا را در چشم های او می بینم .

و اوهمه ی دنیا را در چشم های من می بیند

و ما در چشم های هم ساکتیم

و در چشم های هم می شنویم

ودر چشم های هم یکدیگر را می شناسیم

یکدیگر را می بینیم

و چشم در چشم هم و گوش به زمزمه ی لطیف و مهربان دست ها خاموشیم.

و ماه در اوج آسمان می رود...

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 426 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت: 4:25

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذاشته ای حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سو گوار نباشم برای اینکه هر کس آنچنان می میرد که زندگی کرده است

آمین

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 466 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 17:59

نامم را پدرم .نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم جنسیتم راخدایم...

دیگر بس است راهم را خودم انتخاب میکنم

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 503 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 17:55

 از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم

حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست میدارم ,میگویند فراموشش کن

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 450 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 17:51

در نهان به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند ودر اشکارا از انانی که دوستمان دارند غاغلیم شاید این باش دلیل تنهایی ما...

گفتگوهای تنهایی...
ما را در سایت گفتگوهای تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی.ص ali18300 بازدید : 484 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391 ساعت: 17:52